کتاب عکس های گمشده (مریم زمانی)
48,000 تومان قیمت اصلی 48,000 تومان بود.46,800 تومانقیمت فعلی 46,800 تومان است.
پیشنهادات شگفت انگیز از دست ندی
نمونه بیش از ۱۰۰۰ سفارش ثبت شده در فروشگاه گنج صادق رو در کمتر از ۲ دقیقه ببینید.
وزن محصول | 200 گرم |
---|---|
تعداد صفحات کتاب: | 110 صفحه |
نویسنده: | مریم زمانی |
قطع کتاب: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
انتشارات: | انتشارات جمکران |
تیراژ: | 3000 |
سال چاپ: | 1401 |
شابک | 978-964-9737-86-7 |
توضیحات محصول
کتاب عکس های گمشده از انتشارات جمکران در 110 صفحه و به قلم خانم مریم زمانی میباشد.
معرفی و داستان کتاب
عکس های گمشده داستان مادری ست که پسرش حسین را در یک نزاع خیابانی از دست داده، پسری که از سید الشهدا هدیه گرفته است. او در ماه محرم باید به عزای پسرش بنشیند و بزرگترین تصمیم زندگی اش را بگیرد. تصمیمی که یک طرفش مرگ و طرف دیگرش زندگی ایستاده.
مادر به جستجوی حقیقت می رود به محله های حاشیه شهر که عکس هایش را حسین نشانش داده بود،. حسین دانشجوی رشته عکاسی بوده که برای انجام پروژه عکاسی اش از روضه های قدیمی به آنجا می رفته و همانجا درگیر یک ماجرای عاشقانه شده و به قتل رسیده است.
جوانی که به جرم قتل دستگیر شده ادعا می کند بیگناه است و حسین را شخص دیگری به قتل رسانده است و مادر حسین می خواهد قاتل اصلی را پیدا کند و ….
رمان عکس های گم شده داستان تحول است ، داستان زندگی که به برکت اهل بیت و روضه های امام حسین (علیه السلام)شکل گرفته و پابرجا مانده است. این رمان خواندنی مخاطب را به گذشته آدم هایی می برد که حالا هیچ نشانی از گذشته شان ندارند و عوض شده اند.
برشی از کتاب عکس های گمشده
عصر روز یکشنبه که فریبرز را جلوی در خانهام دیدم، تمام معادلات زندگیام بههم ریخت. منصور هم خانه نبود. تا شب، من ماندم و صدای فریبرز که هی نشخوار کنم و ماجراها را با هم تطابق دهم. این چهل روز تمام تصمیماتم کارهایم و فکرهایم دارد براساس حرفها شکل میگیرد.
حرف مردم. فریبرز هم لحنش بوی تهدید داشت. حالا نفهمیدم مخاطب تهدیدش من بودم یا سیاوش اما مرا ترساند حسابی. اگر سیاوش رو قصاص نکنی، یعنی قبول کردهای که حسین مقصره. آبروی حسین که بره، دیگه بعیده کسی پاش رو تو خونه شما بذاره.
دارم پوست میاندازم. فکرها و باورهای جدید دارد زن جدیدی از من میسازد که آرامشم را بههم زده. از کیهانه جدید میترسم و کیهان قبل را دوست ندارم. امروز آنقدر کار داریم که قبل از طلوع میرویم سراغ صبحانه از لابهلای کوه ظرفهای کثیف، سینی را بیرون میکشم.
ظرفها هری میریزند رویهم. کوهی که فرومیریزد کوه نه، تپه ماسهای. کوه از سنگ سخت باشد که فرو نمیریزد به این راحتی میخواستم کوه باشم. بودم اصلاً. مطمئن بودم. بعد یکدفعه یک عظمت عظیم پنبه ام کرد.
تپه ای ماسهای که با یک باد پخش شد توی هوا. کوه هم اگر بودم کافی بود جاذبه بین ذرات وجودم برداشته شود. برداشته شد. آنهمه عظمتی که فکر میکردم کوه دارد، اصلاً هیچچیزی نبود.
در پشت جلد کتاب عکس های گمشده میخوانیم
از اینکه راه افتادهام دنبال اینها و از خودم هیچ اختیاری ندارم، حرصم میگیرد. انگار طلسم شدم. طلسمم کردهاند. مفت و مجانی اجازه دادم سیاوش بیاید بیرون.
شاید هم تازه حالا طلسم فکر کردن و تصمیم گرفتنم باز شده تازه دارم درست میروم. دلم میخواست حرفهای سیاوش را باور کنم، به حرمت پرچمها و نان و نمکی که چندین سال با شعرهای روی کتیبه داشتیم. دلم میخواست به وصلهی ناجور اعتماد کنم. دلم میخواست اصلاً تصمیم نگیرم.
برای یکبار توی زندگیام بگذارم تصمیمها خودشان گرفته شوند. البته همیشه کسی هست که تصمیم میگیرد من دگر خستهام. این جسم بیشتر از این همکاری نمیکند. مغزم بیشتر از این نمیتواند هی فکر کند و فکر کند، خودش تنهایی تصمیم بگیرد، برنامه بچیند، مدیریت کند، بعد منتظر بشینم تا همهچیز طبق برنامه من جلو برود و نتیجه همانی بشود که من میگویم. دیر فهمیدم. باید اون موقع که بدنم قدرت داشت و مغزم خوب کار میکرد، میفهمیدم که به این روز نیفتم.
حالا عوضش حسابی ناتوان شدهام. اندازه یک زن شصتساله و تنها. چهقدر تنهایی کاری ازم برنمیآید! اصلاً مگر من تنهایی این سالها روضه را میچرخاندم که حالا تنهایی اینقدر طلبکار شدهام؟ طلبکار بودم یا بدهکار، پدر و مادر و عزیزانم را بدهکار بودم. خودم میگفتم هر روز و هی تأکید هم کردم رویش. همان که هر بار میخواندم و نمیدانم چرا بیشتر از چیزهای دیگر گریهام میانداخت. آن موقع نمیفهمیدم درستوحسابی. نمیفهمیدم که از همه بیشتر حسین را بدهکار هستم.
فاطمه –
به خوندنش می ارزه من که یک مجلس خوندم و زمین نکذاشتمش.
یه جاهایی از نثر کتاب و جمله هاش برام گنگ میشولی حس و حال داستان عالی بود.
برای نویسنده آرزوی موفقیت میکنم دوست دارم نوشته های دیگه شون رو هم پیدا کنم و مطالع7“ کنن.