کتاب کبوتر کاغذی (لیلا مدرس پور)
102,000 تومان قیمت اصلی 102,000 تومان بود.98,040 تومانقیمت فعلی 98,040 تومان است.
پیشنهادات شگفت انگیز از دست ندی
نمونه بیش از ۱۰۰۰ سفارش ثبت شده در فروشگاه گنج صادق رو در کمتر از ۲ دقیقه ببینید.
وزن محصول | 200 گرم |
---|---|
تعداد صفحات کتاب: | 100 صفحه |
نویسنده: | لیلا مدرس پور |
قطع کتاب: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
انتشارات: | انتشارات جمکران |
تیراژ: | 3000 |
سال چاپ: | 1401 |
شابک | 978-964-9737-75-1 |
توضیحات محصول
کتاب کبوتر کاغذی نوشته لیلا مدرس پور با موضوع امام زمان از انتشارات جمکران در 100 صفحه است. این کتاب کودکان را با مفهوم و معنی دعا و توسل آشنا میکند و تصویرگری این کتاب توسط خانم تکتم ملانوروزی انجام شده است.
معرفی کتاب کبوتر کاغذی
کتاب رمان کبوتر کاغذی ماجرای نامه ای کوچک به اسم نامک است که توسط دختری به اسم نرگس که دریک روستای کویری زندگی می کند نوشته شده است . نرگس برای مرد بارانی نوشته که به روستای آن ها بیاید تا خشکسالی تمام بشود و روستایشان دوباره سرسبز شود و اهالی که به خاطر خشکسالی از روستای آن ها رفته اند دوباره به روستا برگردند.
نامک به سرزمین آرزوها می رود در آنجا به شکل کبوتر کاغذی در می آید و ماموریت پیدا می کند که به دنبال مرد بارانی بگردد و پیام نرگس را به او برساند. ماجراهایی زیادی برای نامک در این سفر دور و دراز اتفاق می افتد و …
این کتاب برای کودکان توصیه می شود.
برشی از کتاب کبوتر کاغذی
کبوتر کاغذی راه زیادی پرواز کرده بود و در این مسیر یک چیز جذاب هم در خودش کشف کرده بود. او کشف کرده بود که چشمانش یک ویژگی عجیب دارد. یک ویژگی که وقتی به مسیر خانهی نرگس فکر میکند، مردمک چشمانش مثل تیلهای هزار رنگ میچرخد و جرقههای نور سبزرنگی به مغزش میخورد که مسیر خانهی نرگس را به او نشان می دهد.
با همین ویژگی کبوتر کاغذی توانسته بود پروازکنان، خودش را از سرزمین آرزوها برساند به کویر.
کبوتر کاغذی به خانهی نرگس فکر کرد و چشمانش چرخید و چرخید. رنگ سفید، سبز، زرد، آبی، بنفش، نارنجی، قرمز، قهوهای و هزاران رنگ زیبای دیگر مثل یک چرخ و فلک توی سرش چرخیدند و درخشیدن و کبوتر کاغذی فهمید که تا خانهی نرگس راهی نمانده است.
با هیجان گفت جانمی جان این دشت کویر را رد کنم دیگر به خانه نرگس میرسم چقدر دلم برایش تنگ شده و دوست دارم دوباره ببینمش.
صفحه سی و چهار کتاب کبوتر کاغذی
پشت جلد کتاب کبوتر کاغذی آمده
نرگس لبخند کمرنگی زد. چند لحظه ساکت شد. کمی فکر کرد. بهصورت بیبی زل زد و پرسید: بی بی خدا هم همه حرفهای تو را میشنود؟
بیبی دست کشید روی صورت نوهاش و جواب داد: بله که میشنود. نرگس بغض کرد و دوباره پرسید خب اگه خدا خیلی مهربان است، پس چرا دعای ما را قبول نمیکند؟ چرا مرد بارانی نامهای را که برایش نوشتم، نخواند؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.