کتاب شنود – تجربه نزدیک به مرگ یک مسئول امنیتی – نشر ابراهیم هادی
51,072 تومان قیمت اصلی 51,072 تومان بود.39,000 تومانقیمت فعلی 39,000 تومان است.
پیشنهادات شگفت انگیز از دست ندی
نمونه بیش از ۱۰۰۰ سفارش ثبت شده در فروشگاه گنج صادق رو در کمتر از ۲ دقیقه ببینید.
وزن محصول | 200 گرم |
---|---|
تعداد صفحات کتاب: | 108 صفحه |
قطع کتاب: | پالتویی |
نوع جلد: | شومیز |
انتشارات: | نشر شهید ابراهیم هادی |
تیراژ: | 5000 |
سال چاپ: | 1400 |
شابک | 978-600-7169-35-5 |
توضیحات محصول
کتاب شنود از کتاب های تجربه نزدیک به مرگ مانند سه دقیقه در قیامت و از انتشارات شهید ابراهیم هادی در مورد تجربیات یک مامور امنیتی در 108 صفحه است و راوی کتاب می گوید بر خلاف کتاب سه دقیقه در قیامت اعمال من فقط در یک لحظه محاسبه میشد. برای خرید کتاب شنود می توانید بدون نیاز به ثبت نام کتاب را به سبد خرید خود اضافه و سفارش خود را تکمیل نمایید.
مقدمه کتاب شنود از انتشارات شهید ابراهیم هادی
سه شنبه سوم تیرماه ۱۳۹۹ بود صبح برای کار خاصی می خواستم از خانه خارج شوم گوشی را نگاه کردم یکباره یاد پیام روز قبل افتادم پیام را بار دیگر نگاه کردم نوشته بود با سلام کتاب سه دقیقه در قیامت را خواندم چقدر به ماجرای من شبیه است در سوال و جواب های بعدی گفته بود که فعلاً در بیمارستان بستری است گفتم خوب است امروز به جای رفتن به دفتر دوستم وسایل لازم را برداشته و آزمون بیمارستان شوند خیلی سریع تصمیم من عملی شد .
جلوی بیمارستان که رسیدم با خودم گفتم شاید الان حال شرایط مناسبی نداشته باشد ای کاش قبل از حرکت تماس می گرفتم همانجا شمارش را زنگ زدم با مهربانی گفت سلام برادر در طبقه پنجم بیمارستان منتظرت هستم میدانستم که می آیی وارد اتاق که شدم تمام شرایط مصاحبه را آماده کرده بود گفت امروز ما را به این اتاق دوتخته ایزوله آوردند مریض دیگر این اتاق را هم بردند یقین داشتم کار خداست مطمئن شدم که شما خواهی آمد تا آن چه که برای بندگان خدا لازم است بازگو شود.
ضبط رو روشن کردم و بسم الله را گفتیم هرچند به خاطر عوارض بیماری و حضور کادر درمانی مرتبط مصاحبه ما فقط می شد اما تا غروب همان روز بیشتر مطالب ثبت و ضبط گردید خداوند به من لطف نمود که با یکی از بندگان خوبش آشنا شدم خدا را شکر کردم.
تجربه های نزدیک به مرگ مامور امنیتی
ایشان مطالب و خاطرات زیبایی از تجربه نزدیک به مرگ داشت که بسیار اثرگذار بوده روز را مشغول گشت و گذار در عالم بوده و حقایق بسیاری را مشاهده کرده بود که با آیات و روایات دینی تطبیق داشت ایشان کتاب سه دقیقه در قیامت را نیز خوانده بود و در بسیاری از موارد ماجرایش با راویان کتاب نزدیک بود این بزرگوار چندین بار تجربه نزدیک به مرگ داشت که هر کدام از تجربه هایش مدت ها طول کشیده و دریایی از ماجراهای عجیب و معارف معنوی با خودش داشت.
شرط این بزرگوار برای ثبت خاطراتش بیان ماجرا بدون نام راوی بود هم به خاطر این که از مسئولین امنیتی بود و هم به دلایل دیگر اما نکته ای در مورد بررسی اعمال خودش گفت که جالب بود ایشان به روحیه خودش اشاره کرد و گفت من در دنیا خیلی راحت می گذشتم مال دنیا برای من اهمیتی نداشت اگر به کسی پول قرض میدادم و او قرض مرا نمی آورد هیچ برایم مهم نبود.
از زبان راوی کتاب شنود می خوانیم:
راوی کتاب شنود می گوید: در دنیا راحت و آسوده بودم و حرص دنیا را نمی خوردم هر چند که گرفتاری و مشکلات من کم نبود اما خداوند هم در آن سوی هستی و در بررسی اعمالم خیلی با ملاطفت و مهربانی با من برخورد کرد خیلی سریع و شاید متفاوتتر از راوی کتاب سه دقیقه در قیامت و فقط در یک لحظه مال من محاسبه و بررسی شد.
اما من در این تجربیات چیزهایی دیدم که شنیدنش برای اهل ایمان می تواند راهگشا باشد و در بدترین شرایط در بیمارستان بودم و در آن شب با خداوند هر بار مرا با دنیای متفاوت و رازهایی از عالم هستی آشنا می نمود با این که شش سال از آن ماجرا گذشته و زندگی من در این مدت دستخوش طوفان حوادث گردید.
اما خواستم برای رضای خدا این مطالب بازگو شود تا شاید در زندگی یکی از بندگان خداوند متعال تاثیر مثبت ایجاد نماید مشخصات بیمارستان و نام پزشک و پرونده را در اختیار شما قرار می دهم تا صحت مطالب را هم بررسی کنید.
نکات پایانی و هدف مولف کتاب شنود
به سراغ دوستانم در بیمارستان مربوطه رفتم و مدارک پزشکی را بررسی کردیم. او ۱۰ روز در بیمارستان بستری و بیشتر این مدت را در حالت کما بوده مطالب کتاب برای یکی از علمای ربانی که در زمینه معاد کار کردند ارسال و پس از تایید کار را ادامه دادیم.
مسئول مربوطه ایشان را در اداره دیدم در مطالب بیان شده از طرف را بررسی کردیم ایشان هم پس از تکمیل کتاب قبل از چاپ مطالب کتاب را مطالعه و ضمن حذف برخی موارد امنیتی و اطلاعاتی کل کتاب را تایید کردند در بازنگری مطالب در اداره ارشاد نیز برخی مطالب تصحیح و چندین صفحه حذف شد و در نهایت کتاب حاضر در مقابل شما آماده شد.
هدف ما در کتاب شنود بیان خاطرات این سرباز گمنام اسلام و انقلاب این بوده و هست که راه را گم نکنیم و فقط در تمام امور رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم در پایان به تمام دوستان و همراهان عزیز بیان میکنم که نقل تجربیات نزدیک به مرگ صرفا مویدی بر وجود عالمی پس از مرگ.
و خواننده نباید جزئیات تمام خاطرات و مطالب نقل شده از این افراد را عین واقعیت تلقی نماید چرا که برای سنجش صحت چنین ادعایی هیچ معیاری وجود ندارد اما حرف و خاطرهای که خلاف آموزههای دین باشد قطعاً کذب و غیر واقعی و هر تجربه ای که در آموزه های دینی وجود نداشته باشد و خلاف عقل نیز نباشد تنها به عنوان امر ممکن تلقی می شود.
برشی از متن کتاب شنود:
مرد راننده را دیدم که خیره شده بود به چهره زنی بسیار بد حجاب که از عرض خیابان رد میشد. با یک نگاه از ازل تا ابد او را دیدم. اسمش فرشید بود اما به خاطر این هرزگی ها زندگی اش را از دست داد سال بعد از زنش جدا شد.
اما از آن طرف آن زن را دیدم که در محشر به دنبال فرشید بود تا از حلالیت به طلب حق الناس به گردنش بود او باعث شد که این فرشید و صدها مثل از زندگی با همسرشان دلسرد شوند و کارشان به طلاق منجر شود به تمام این مردها بدهکار بود.
امید –
این کتاب بی نظیره
فایل های صوتی مصاحبه با راوی کتاب هم منتشر شده ک۶ پسشنهاد میکنم بشنوید
فروغ –
من خیلی اتفاقی و به خواست خداوند متعال در یکی از لایوهایی که یکی از افراد برنامه زندگی پی از زندگی برگزار کرده بود با مستند صوتی سنود آشنا شدم . خدا خیرش بده اون بنده خدایی رو که توی لایو نوشت برین مستند صوتی شنود رو گش بدین و من چون خیلی به این مطالب علاقه مندم رفتم دانلود کردم کل شانزده قسمت رو و گوش دادم . مومنین عزیز خالی از لطف نیست برین گش بدین مستند صوتی شنود رو . این همه زمان جلوی تلویزیون و با موبایل عمرمون رو هدر می دیم به چشم هم ننیاد زمان از دست رفته مون . چی میشه این سری مطالب رو هم گوش بدیم حتی اگر یه کلمه اش هم قبولمون باشه و استفاده کنیم بازم ارزش داره
مدیر سایت گنج صادق –
سلام ممنون از نظرتون ولی کتاب شنود به صورت چاپی هست نه مستند
مدیر سایت گنج صادق –
گزیده ای از کتاب شنود:
با ناامیدی از خودم و اعمالم، از محاسبه دست کشیدم. چقدر عمرم را مفت باخته بودم. چه کارهای بزرگی که با سختی و با تلاش شبانه روزی انجام داده بودم اما کمی توقع تشویق از طرف مافوق و یا دیده شدن از سوی مردم، یا حس غرور و منیت که من این کار را انجام داده ام، تمام آن ها را پوچ کرده بود. در آن لحظات و در حضور ملک المومت تنها از خدا خواستم مرا برگرداند تا بتوانم کار هایم را با نیت الهی انجام دهم.
مانند کسی که نفس خود را برای دقایقی زیر آب حبس کرده باشد و یکباره به سطح آب بیاید، یکدفعه دادم زدم و با صدای بلند نفس کشیدم. نگاهی به اطراف کردم و با چشمم دنبال حضرت ملکوت الموت می گشتم.
ناگهان سرم را به سمت همسرم بردم و گفتم: الان عزرائیل اینجا بود و وارد اتاق کناری شد. صدای ناله و شیون از اتاق بغل بلند شد. برانکاردی همراه یک مرده از آن بیرون آورده شد، همسرم گفت: تو از کجا می دانستی؟!….
📙شنود. اثر گروه شهید هادی.