کتاب کف خیابون یک |مستند داستانی روان از محمدرضا حدادپور جهرمی

142,000 تومان 134,500 تومان
پیشنهادات شگفت انگیز از دست ندی
نمونه بیش از ۱۰۰۰ سفارش ثبت شده در فروشگاه گنج صادق رو در کمتر از ۲ دقیقه ببینید.
وزن محصول | 200 گرم |
---|---|
تعداد صفحات کتاب: | 308 صفحه |
قطع کتاب: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
انتشارات: | انتشارات حدادپور جهرمی |
تیراژ: | 3000 |
سال چاپ: | 1400 |
شابک | 978-622-00-0290-1 |
توضیحات محصول
معرفی و خرید کتاب کف خیابون یک حدادپور جهرمی
کتاب کف خیابون جلد یک مستند داستانی نوشته محمدرضا حدادپور جهرمی در308 صفحه میباشد. نویسنده اطلاعات این کتاب را در کانال تلگرام خود در سال 1395 منتشر کرده بود که اکنون با متنی روان و بی تکلف به چاپ رسانده است.
معرفی کتاب کف خیابون از زبان نویسنده
درود خدا به روان پاک شهدای اسلام از آغاز تاکنون و با سلام و درود به روح پرفتوح بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی و با آرزوی سلامت و عزت شجره طیبه نظام اسلامی در سایه بابرکت رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای همه شهدا مظلوم اند اما برخی از شهدا هستند که نه نامی از آنها برده می شود و نه حتی مراسم تشییع قابل توجهی و حتی مزار و نشان مشخصی برای زیارت دلسوختگان عاشقان شان دارند از جمله آنان میتوان شهدای والامقام عرصه امنیت و شهدای فتنه و همه کسانی که بی صدا می بارند و درخت تنومند انقلاب و مقاومت را آبیاری می کنند نام برد.
خون شهدا ضمانتنامه امنیت حیثیت و شرافت عالی نظام در برابر فتنه های مختلفی است که در طول این 4دهه توسط دشمنان داخلی و خارجی طراحی و اجرا شده و ادامه دارد مجموعه حاضر تحت عنوان مستند داستانی “کف خیابون” به بررسی رویداد های خاصی پرداخته که حاصل اطلاعات سوخته و جمع آوری شده توسط اینجانب است که در لباس داستان درآمده و شب های زمستان سال ۹۵ از طریق کانال تلگرامی دلنوشته های یک طلبه میهمان خلوت های هزار هزار جوان مومن و انقلابی بوده است.
این داستان عکس العمل های مثبت و منفی هم از داخل و هم از خارج از کشور با خود به همراه داشت که همان شب ها توسط انتشار بعضی از پیامهای مخاطبین به سمع و نظر همه رسانده میشد. استقبال از این داستان تا جایی که حتی برخی از نهادهای انقلابی و ارزشی ما اقدام به تهیه زیراکس این داستان و توزیع آن بین خانواده های عزیزشان و برگزاری مسابقات مسابقه کتابخوانی کرده بودند که البته با تذکر و منع اینجانب روبهرو شد.
آنچه مسلم است زبان داستان بنا به فرمایش گرانبهای رهبر معظم انقلاب زبانی اثرگذارتر و رساتر از بسیاری از روشهای ارتباطی و تبلیغی است که جای خالی آن در بین آثار علما و فضلای حوزه کاملاً احساس میشود امیدوارم توانسته باشم ذرهای از دین بزرگی که انقلاب و شهدای عزیز عرصه امنیت به گردن همه ما دارند پرداخته و موجبات شادی خوشنودی امام عصر را فراهم آورد.
قسمتی از کتاب رو برای آشنایی با روش نویسنده و موضوع کتاب برای شما قرار میدیم تا قبل از خرید کتاب کف خیابون با آن آشنا شوید.
قسمتی از کتاب کف خیابون:
دومین چیزی که خیلی فکرم را به خودش مشغول کرده بود این بود که هرچه نگاه کردم آن چهار تا دختر را ندیدم آن 4 نفری که درباره آنها با شاهرودی حرف زده بودیم آنها نبودند همش یه حسی بهم میگفت آنها کجا هستند؟ چرا نیستند کدام قبرستان غیبشان زده است؟
می دانستم که تا آنجا هستم دسترسی بهتری به شماره اتاق ها و ساکنینش می توانم داشته باشم و زبان پاکستانی و عربی ام خوب نبود و تقریباً در حد صفر بودم.
نمیتوانستم خود را جای خدمه و مترجم جا بزنم باید میشدم سایه شبیه جن یک چیزی که کسی نتواند متوجه حضور من در هتل بشود. اولین چیزی که برای این کار لازم داشتم بستن چشم وگوش هتل بود یعنی باید کاری میکردم که دوربین های مداربسته هتل نتوانند مرا رصد کنند. اگر دوربین ها کار میکرد ظرف کمتر از نیم ساعت بعد از مهمانی لومی رفتم و دیگر معلوم نبود چه بر سرم بیاید.
عفت فائزه ندا و زهره
اول به هر زحمتی بود به مانیفست هتل دستبرد زدم فهمیدم که چهار نفر شان در هتل هستند و یا لااقل هر جا باشند بالاخره برمیگردند هتل و مال همین هتل هستند اسمشان دقیقا یادم است .{عفت فائزه ندا زهره}
خوب تکلیف این ۲۰ نفر که تقریبا مشخص بود دیگر بچه ها خودشان باید به حساب های بانکی رامین تاجزاده دسترسی پیدا می کردند و پیگیر کارها و جنایتهای تاجزاده بر علیه زنان می شدند. می دانستم که اکثر کارهای مدلینگ و برگزاری شو و حتی بعضی آرایشگاه های زنانه مخصوصاً در تهران هدفمند و با برنامه کار میکنند و خدا میداند چه اهدافی پشتش هست این دیگر دست بچه های داخلی خودمان را می بوسد که چه جوری عمل کنند شو دوم هم که برگزار شد باز هم بانی عربی داشت و فقط یک مهمان ویژه داشت آن هم پسر سفیر انگلستان در پاکستان بود.
پس من ماندم و یک کار آن هم سر در آوردن از فعالیتهای عفت فائزه ندا و زهره. عفت سنش از آن سه نفر بیشتر بود خیلی هم نمیخورد آدم ها جلفی باشد چندان نمی خندید و حتی همون موقع در هواپیما که دیدمش خیلی هم گوشت تلخ و گنده دماغ به نظر میرسید.
فائزه سن و سال از عفت کمتر بود قیافه هایشان خیلی به هم نزدیک بود بعید بود که مادر و دختر باشند. اگر هم بودن برایم مهم نبود و اثر خاصی برای من نداشتند ولی به همه طرف نگاه می کرد معلوم بود که خیلی حواسش جمع است و نمی شود خیلی دورش زد و غافلگیرش کرد. ادامه این داستان را در کتاب بخوانید. کتاب کف خیابون جلد یک صفحه 124 و 125
نظرات (0)
اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “کتاب کف خیابون یک |مستند داستانی روان از محمدرضا حدادپور جهرمی” لغو پاسخ
محصولات مرتبط
کتاب فروشی پاساژ قدس قم
کتاب بیت الاحزان مرحوم شیخ عباس قمی (کتابی در مورد حضرت زهرا)
کتاب فروشی پاساژ قدس قم
مجموعه آثار شهید مرتضی مطهری
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.