کتاب آسید علی آقا – زندگی وسلوک سیدعلی آقا قاضی(سید هادی طباطبایی)

مشاهده همه

کتیبه این خانه عزادار حسین است

۱۲۸,۷۴۴

%۲۱

۱۰۱,۲۳۳تومان

منتخب مفاتیح رنگی کیفی پالتویی(16در9)

۱۲۳,۲۰۰

%۲۰

۹۸,۰۰۰تومان

نمونه بیش از ۱۰۰۰ سفارش ثبت شده در فروشگاه گنج صادق رو در کمتر از ۲ دقیقه ببینید.

کتاب آسید علی آقا درباره مرحوم سیدعلی آقای قاضی طباطبایی نوشته سید هادی طباطبایی از نشر جمکران و در 123 صفحه میباشد.

معرفی بیشتر کتاب

در کتاب آسیدعلی آقا در مورد سبک زندگی و نحوه سلوک ایشان صحبت شده است. و بعد از به تصویر کشیدن زندگی مرحوم قاضی از زبان ایشان در مورد احوالات برخی از بهترین شاگردانشان یعنی علامه طباطبایی،محمدتقی بهجت، و سید هاشم حداد مطالبی بیان شده است. نحوه ی سلوک، طریقه آشنایی با سید علی آقا قاضی و مرارتهای این شاگردان نیز از زبان ایشان بیان شده است.

برشی از کتاب آسیدعلی آقا

در کنج اتاق نشسته، سری به زیر انداخته، لبش می‌جنبد. گویی ذکری می‌گوید. گاه به حالت خلسه می‌رود اگر با مشی و مرامش آشنا نباشی، بیم آن می‌دهی که جان سپرده است. اما این رفتار گاه‌وبیگاه سیدعلی آقاست.

ریش‌های قرمز و دست‌های حنا بسته اش او را متمایز می‌کند. هرچه به او نزدیک‌تر شوی بوی خوشش را بیشتر استشمام می‌کنی. تقید دارد که از عطر استفاده کند. در این خاک راهه های نجف هم ملتزم است تا گردی بر عبایش ننشیند. مراقب است که ذره خاکی یا چیزی دگر بر نعلینش نیفتد با اهل‌وعیال فراوانی که دارد، هیچ‌گاه از احوال خود فارغ نشده، هم‌قدم در طریقت نهاده و هم تمشیت امر دنیا کرده‌است.

به فرزندش توصیه می‌کند که چرا دل به نکاح نمی‌دهد؟ دومین پسرش، سیدمهدی، غرق در علم شده‌است و اراده ازدواج دارد سید اگر چه مرام اجبار ندارد، اما توصیه‌های مکرر می‌کند. آن زمان که فرزندان خردسال بودند و چون پدر رغبت به تهجد شبانه داشتند هم، سید مانع شد. گفت بر شما روا نیست که در این سنین به شب‌زنده‌داری روی آورید.

سید اما رقیق‌القلب است. به‌آهستگی سخن می‌گویند اگر بر او حمله برند نیز زبان در کام می‌کشند و سخنی نمی‌گوید گاه بر او حسادت بردند، گاه سجاده از زیر پایش کشیدند. او را طعن زدند و تخفیف کردند. اما سید خم به ابرو نیاورد. بر مرام خود ماند و جهد بسیار کرد. بیم آن دارد که نکند نامش را به‌عنوان مخالف شریعت شهره کنند. نکند نام او را در مقابل علمای زبان بر سر زبان‌ها بیندازند.

مرام آسیدعلی اقا

او اما مرامش سکوت است. سخنی نمی‌گوید. گویی به قال توجهی ندارد و به احوال خود بسنده کرده، نمی‌خواهد که نامش برند. از شهرت بیم و هراس دارد. آنان که به محضرش آمدند و تلمذ کردند هم کم‌تر سخن می‌گویند. اما نمی‌شود که صمت محض پیش کرد. مرام او می‌تواند که درس‌آموز بسیاری گردد. چرا شمه‌ای از احوال خود نگوید؟ چرا از حاضران محفل اش سخنی در میان نیاورد؟ باید که به اصرار و الحاح از او پرسید باید که قطره‌ای از این دریا را چشید. سید علی آقا سر از جیب سکوت بیرون می‌آورد به‌آرامی نگاهی می‌کند و آهسته لب به سخن می‌گشاید.

صفحه اول کتاب آسیدعلی آقا

پشت جلد کتاب آسیدعلی آقا امده

آن‌چه نیک است و بدان توصیه کردیم درگرفتن عشق بر جان است. اگر چنین شود زندگانی روی به نیک‌بختی برد. مصائب دنیوی چون پر کاهی گشته، هیچ در نظر نیاید. و این طریقت را نمی‌توان به اقوال و برخی افعال محدود داشت. این طریقت را مردی بسیار می‌باید و ما در تمام عمر سری فاش نکردیم سال‌ها سنگ در دهان گذاشتیم و کم‌تر سخنی گفتیم.

بر شما باد، آن‌که به طرفه العینی از احوال و کرامات خود گوید را، به دیده تردید بنگرید. ما یک‌بار آن‌هم به واسطه محذور و حیا سری فاش کردیم و ده‌ها سال گرفتار آن بودیم. این‌چنین تبعاتی بر جای می‌نهد این بیان اسرار.