کتاب ازدواج – به قلم دکتر حبشی از انتشارات معارف

کتاب ازدواج اثر دکتر حمید حبشی کتاب اول در زمینه ازدواج با نام تاسیس و از دفتر نشر معارف می باشد. در این کتاب دکر حبشی در مورد ضرورت ازدواج انگیزه ها، معیار، تناسب، سن، زیبایی، اقتصاد، عشق خانواده جایگاه و سطح فرهنگ ها شناخت تحقیق و مصاحبه مطالب را به ترتیب بیان نموده است. که ایشان بعد از سال ها برگزاری سمینار و دوره ها و مشاوره های خانوادگی هر آنچه که برای یک ازدواج خوب کافی است رو در این کتاب آورده است.

در پشت جلد می خوانیم:

یک تصمیم وقتی به نتایج رضایت بخش و آرامش سازی منجر می شود که از معبر آگاهیها و مهارتهای لازم عبور کرده باشد.

نمی شود در هنگام تصمیمشتابزده و بی فکر و تحت تأثیر عوامل تحریک اقدام کردو پس از تصمیم منتظر انطباق و همراهی تصمیم با مطالبات مورد نظر بود و از عدم تناسب نتایج شاکی شد.

در این کتاب، مؤلف(حمید حبشی)، هر آنچه را که یک فردبرای مهمترین تصمیم زندگی اش یعنی انتخاب همراه و همسر نیاز دارد تبیین و تشریح کرده است.

عوارض تأخیر مرد در ازدواج:

لازم است برای درک بهتر و بیشتر این مسئله نگاهی بیاندازیم به برخی عوارض ناشی از تأخیر مرد در اقدام به ازدواج تا سن ۳۰ سالگی و بالاتر از آن

دور شدن مرد از شور عاطفی:

جنس مذکر در مسیر رشدی خود مقاطع سنی مختلفی را می گذراند که هر کدام، همراه با ویژگی هایی از وی، در برابر جنس مؤنث است.

طفولیت:

آگاهی از علل و موارد که در این مقطع سنی به خاطر عدم تفاوتش با جنس دیگر، درک روشنی از جنس دیگر ندارد و  نمیداند چرا او پسر و جنس دیگر دختر گفته میشود.

کودکی:

در این سن به واسطه ی آگاهی از رفتارها و علایق متفاوتش با جنس مؤنث، از همراهی و همبازی شدن با وی اجتناب می کند. از همین رو اگر به کودک پسری بگویید با کودک دختری هم بازی شود، بی میل و شاکی است.

نوجوانی و ازدواج:

در این سن با ترشح هورمونهای جنسی و ایجاد بلوغ، کشش فراوان و پر تاثیری را نسبت به جنس مؤنث احساس می کند که عمده این کششها جسمی و جنسی است.

جوانی:

با شروع جوانی که آغاز آن را در جنس مذکر به حدود سن ۱۹ سالگی نسبت میدهند، نسبت به جنس مؤنث، سرشار از شور عاطفی« میشود. به طوری که بیشتر تصورات ذهنی‘ تصویر آینده، بخش قابل توجهی از انگیزه ها و اهداف و آرمانهایش، آمیخته به همین شورعاطفی« است. کمتر زمانی است که از فکر جنس دیگر رها باشد یا در انتخابها و تصمیمات خود در حوزه ی زندگی، بتواند بی اعتنا به ان جنس بیاندیشد و طراحی کند.

آستانه ی بزرگسالی در ازدواج:

وقتی جنس مذکر به حوالی سن ۲۶ و ۲۷ سالگی میرسد، در نوع افکار، نیازها انگیزه ها، تصویرسازیهای ذهنی، اهمیت دهی و اولویت گذاری هایش، به تغییری میرسد که میتوان از آن به تحول فکری و روانی، به سمت »ساختار زندگی« یاد کرد.

یعنی جای آن شور و عطشی که در سن جوانی وجودش را فراگرفته بود، افکار، تمایلات و انگیزه هایی رشد میکنند که او را به سمت سامان دهی و ساختارگزاری زندگی و امور مرتبط با آن سوق می دهند. بعد از اعداد سنی فوق الذکر، جنس مذکر، به جای اشباع ذهنی اش با تصویر و تصور مسائل مربوط به جنس دیگر )که از مشخصه های بارز سنین شور عاطفی است(، به مسائلی مثل مسکن، رشد اقتصادی، کسب وکار و درآمد و تجمیع و گسترش آن و امثال اینها معطوف میشود.

و همین تحول باعث دوری وی از دوران شور عاطفی« میشود که جنس مؤنث در کنار جنس مذکر، نیاز اصلی و پرحجمش مربوط به همین شور عاطفی بود. به عبارتی دیگر، تأخیر ازدواج بعد از این سن، تمرکز مرد را به جای تأمین عاطفی زن، که از نیازهای اساسی اوست، به سمت کار و منزل و امور مرتبط با آن شکل میدهد.

و این همان شکایت عمده و فراوانی است که زنان ازدواج کرده با چنین مردانی، گرفتار آن هستند و معتقدند همسرشان کار و رشد اقتصادی را به عاطفه و اعتنا و توجه به ایشان ترجیح می دهد.

پس وقتی ازدواج به سنی بالاتر از دوره ی »شور عاطفی« به تأخير بیفتد، آن ارزش حقیقی مرد که تأمین کنندگی، آن هم در بعد عاطفی و حضور بود، به شدت کم رنگ و حتی محو میشود.

به عبارتی دیگز وقتی از جنس مذکر بپرسیم چرا ازدواج نمی کنی، میگوید میخواهم با داشتن شغل و در آمد  مُکفی، »وقتی« به سراغ ازدواج بروم که از قدرت و تأمین کنندگی خوبی برخوردار باشم، که این پاسخ به نوبه ی خود پاسخ ارزشمند و محترمی است که از همان حالت درونی و فطری این جنس نشأت گرفته است.

اشکال مغفول:

و تنها اشکال مغفول مانده و بسیار مهمش این است که تأمین کنندگی اش را در حوزه ی اقتصادی جنس مؤنث محدود کرده است و از ارزش اساسی تأمین کنندگی اش در حوزه ی عاطفی، که برای جنس مؤنث بسیار بیشتر از حوزه ی اقتصادی رضایت بخش و تأثیرگذار است غافل مانده است. یعنی به امید تأمین بهتر در حوزه ی اقتصادی، ازدواج را دیر و دور می کند و وقتی به سمت تصمیم ازدواج میآید که اگر چه به آن هدف قابلیت تأمین کنندگی در حوزه ی اقتصادی دست پیدا کرده است، اما قابلیتش در حوزه ی تأمینهای عاطفی را به خاطر افزایش سن و ورود به حوزه ی ساختار زندگی«، از دست داده است.

با چنین نتیجه ای، آن تأخیر برای تأمین دهندگی در حوزه ی اقتصادی، به جای رضایت بخشی زن، به موضوع شکایت وی تبدیل میشود. به طوری که من به عنوان مشاور، مکرر و پرحجم، از زنان متاهلی که امکانات اقتصادی مفصلی هم در کنار خود دارند، باید بشنوم که اگر چه وضع زندگیمان خوب است اما از محبت و انس و عاطفه ی شوهرم خالی است.

کتاب ازدواج دکتر حبشی صفحه 133 و 134