کتاب سامورایی در میدان مین (رضا کشمیری)
78,000 تومان قیمت اصلی 78,000 تومان بود.76,440 تومانقیمت فعلی 76,440 تومان است.
پیشنهادات شگفت انگیز از دست ندی
نمونه بیش از ۱۰۰۰ سفارش ثبت شده در فروشگاه گنج صادق رو در کمتر از ۲ دقیقه ببینید.
وزن محصول | 200 گرم |
---|---|
تعداد صفحات کتاب: | 164 صفحه |
نویسنده: | رضا کشمیری |
قطع کتاب: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
انتشارات: | انتشارات جمکران |
تیراژ: | 2000 |
سال چاپ: | 1401 |
شابک | 978-964-9737-99-7 |
توضیحات محصول
کتاب سامورایی در میدان مین به قلم آقای رضا کشمیری از نشر جمکران در 164 صفحه میباشد.
قهرمان داستان ما آقا اسماعیل زمانی معروف به گل اسمال متولد هزار و سیصد و چهل و سه در قم است. تیربارچی ماهر و شجاع گردان سیدالشهدای لشکر هفده علیبنابیطالب و جانباز هفتاد درصد. بهسختی و بریدهبریده بریده سخن میگوید و فراموشی دارد. روزی هفت هشت تا قرص اعصاب و معده میخورد. اولینبار با جمعی از رزمندگان به خانهاش رفتیم. خیلی باصفا و شیرین، با همه خوشوبش کرد. در این جلسه قرار بر این بود که رزمندگان خاطرات خود را از آقا اسماعیل نقل کنند. اما برای من عجیب بود، هرکس میخواست از او و مهارت و شجاعاتش بگوید، بهشدت ناراحت میشد و اعتراض میکرد، ولی هر چه از شیطنتها و شوخیهایش گفته میشد، خوشحال میشد و با احسنت احسنت تأیید میکرد.
سامورایی در میدان مین، خاطرات جانباز هفتاد درصد آقای حاج اسماعیل زمانی مشهور به کل اسمال است. رزمندهای شجاع و شوخ طبع که بمب روحیه بود و با آرپیجی با هلیکوپتر دوئل میکرد. کل اسمال عاشق فیلمهای ژاپنی و سامورایی بود و در میان دود و آتش، تبدیل به یک سامورایی میشد و خنده را روی لبهای رزمندهها مینشاند اما یک اتفاق او را تبدیل به کل اسمال آرام کرد و …
برشی از کتاب سامورایی در میدان مین
کار هر روزش بود، دو سهتا خانه را نشان کرده بود و هر وقت گذرش بهدر خانهها میافتاد، با مشت و لگد و گاهی با سنگ بهدر میکوبید و فرار میکرد. با آن پاهای بلند و قدمهای بزرگ برمیداشت کسی به گردش هم نمیرسید.
دم به تله نمیداد. هر بار جسته بود. آن روز رفقایش را به خط کرد و رفتن تظاهرات بعد از کلی شعار دادن و از ته حلق فریاد کشیدن صدای همه گرفته بود. اما اسماعیل انگارنهانگار! حنجرهاش خش هم برنداشته بود. توی خیابان صفاییه پیچیدند داخل کوچه، اسماعیل اشاره کرد به ته کوچه و گفت: بچههامون خونه رو میبینید، همان که گربه سیاه جلوش وایساده. بچهها بههم نگاه کردند.
اسماعیل پوزخندی زد و گفت اونجا خونه پدر اون یارو رئیس کلانتری صفاییه است، هر کدوم یه لگد محکم بزنید بهدر و فرار کنید. بچهها از دم یکی یک لگد محکم بهدر زدند و فرار کردند.
صفحه ۱۰ کتاب سامورایی در میدان مین
در پشت جلد کتاب سامورایی در میدان مین میخوانیم
وقتی اسماعیل خیز میگرفت که شلیک کند، حبیب زمانی فریاد میکشید: ژنرال! بزن داغونش کن. بزن.
اسماعیل هم با صدای بلند میگفت: هرگز شکست نمیخوره یه سامورایی ای بچههای عزیز! ای بچههای عزیز! یک سامورایی هرگز شکست نمیخورد.
تعداد بچهها کم بود و مهمات کمتر، ابوالفضل حیدر بیگی فرمانده گروهان گفته بود: بچهها روحیه شون افتاده، یک کاری کنید. حبیب زمانی زیر آتش و گلوله بلند شد و شروع کرد به فیلم درآوردن ادای گالیور و پینوکیو درمیآورد و با حرکات موزون و تقلید صدا، بچهها را میخنداند.
اسماعیل هم به کمکش میآمد و شروع میکرد به سامورایی بازی و تقلید صدای هنرپیشه های سینما
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.