کتاب مادر لند (شور و شیرین از سفر اربعین به روایت فاطمه تقی زاده)
21,000 تومان
پیشنهادات شگفت انگیز از دست ندی
نمونه بیش از ۱۰۰۰ سفارش ثبت شده در فروشگاه گنج صادق رو در کمتر از ۲ دقیقه ببینید.
وزن محصول | 200 گرم |
---|---|
تعداد صفحات کتاب: | 105 صفحه |
نویسنده: | فاطمه تقی زاده |
قطع کتاب: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
انتشارات: | انتشارات جمکران |
تیراژ: | 3000 |
سال چاپ: | 1401 |
شابک | 978-964-97370-96 |
توضیحات محصول
کتاب مادر لند از انتشارات جمکران شور و شیرین از سفر اربعین نوشته خانم فاطمه تقی زاده ست. خانم تقی زاده در این کتاب روایت آدمهایی را نوشته است که در پیادهروی اربعین، با آن ها برخورد داشته و همراهشان شده است.
آدمهایی با ملیتها و زبانهایی مختلف که شاید به وسعت یک جهان از هم دور باشند، اما کربلا و سرزمینِ مادری به هم نزدیکشان میکند.
از جمله ویژگیهای کتاب مادر لند، توجه به حاشیههای کمتر تجربه شده و آدم های کمتر دیدهشده در مراسم شکوهمند پیادهروی اربعین است.
برشی از کتاب مادر لند
ساعت از دو گذشته است. زیر تیغ آفتاب پاییزی، یک لنگه پا ایستادهایم کنار امامزاده سید معصوم و منتظریم تا همه برسند. رفیق سادات و مادر و برادرش سید زودتر از بقیه میرسند. یک دنیا آدم آمدهاند برای بدرقهی اهالی یک کاروان. یک دنیایش را من میگویم. شاید اگر سرانگشتی حساب کنیم هفتاد هشتاد نفر بیشتر نباشد، اما همین هفتاد هشتاد نفر، اندازه کل آدمهای حسین دوست عالم، مهر و محبت خرج میکنند. اسپند دود کردنها سلام و صلواتها و قربانیهای شان براه است.
سینی قرآن و کاسهی آبشان دیدهبوسی و قربانصدقه رفتنهای شان هم همینطور. بدون آنکه تو را بشناسند، بدون آنکه اسم و رسمت رو بدانند، میآیند، نگاه مهربانشان را میدوزند بهصورت حیرانت.
برای سالم برگشتنت یک قطار دعا ردیف میکنند و پشتبندش التماس دعایی با بغض میگویند و میروند سراغ نفر بعدی، سراغ زائر بعدی.
صفحه ۱۹ کتاب مادر لند
در پشت جلد مادر لند میخوانیم
حمیده خیرآبادی درونم میگوید بروم ظاهر شوم جلوی راهشان و بگویم خبه خبه پدر و دختر خوب با هم خلوت کردین! دختر پاکستانی متوجه نگاهمان میشود. لبخند میزنیم لبخند میزند و آرام با پدر حرف میزند.
پدر کمی مکث میکند. از جیب کولهاش یک بسته درمیآورد و میدهد دست دخترش دختر بهسختی راهش را سمت ما کج میکند. میایستد جلوی رویمان و سلام میکند. سلامش را با لبخند جواب میدهیم یک دستش را تکیه میدهد به واکر مشکی رنگ و دست دیگرش را دراز میکند سمت من.
دو تا جعبه چوبی است با یک کاغذ کوچک کاهی که به شکل نامه درآمده است. به زبان مادریاش چند جمله میگوید و منتظر واکنش ما میماند از تمام کلمههایی که گفت مادر لند را فقط فهمیدم.
عقل سلیم میگوید که این بستهها هدیه اند و هدیه را نمیشود رد کرد. اما عقل محتاط و حسابگر ما میگوید این موقع شب چه گلی بر سر جهانآفرینش زده ای که ایستادهای با خدم و حشم برایت هدیه بیاورند؟
بیشتر شبیه کارتپستال است تا نامه. به زبانی که نه زبان مادری ما است و نه زبان مادری دخترک پاکستانی، نوشتهاند: این کادو برای شماست از طرف شگفته ناز. شگفته نازخوشحال است که همراه تو میرود به سرزمین مادری شگفته ناز مبتلا به سرطان خون است، دعا نمیخواهد. لبخند تو حالش را خوب میکند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.