کتاب نشانی گنج (فاطمه بهبهانی)
40,000 تومان قیمت اصلی 40,000 تومان بود.38,700 تومانقیمت فعلی 38,700 تومان است.
پیشنهادات شگفت انگیز از دست ندی
نمونه بیش از ۱۰۰۰ سفارش ثبت شده در فروشگاه گنج صادق رو در کمتر از ۲ دقیقه ببینید.
وزن محصول | 200 گرم |
---|---|
تعداد صفحات کتاب: | 95 صفحه |
نویسنده: | فاطمه بهبهانی |
قطع کتاب: | رقعی |
نوع جلد: | شومیز |
انتشارات: | انتشارات جمکران |
رده سنی: | نوجوانان |
سال چاپ: | 1401 |
شابک | 978-964-973-760-7 |
توضیحات محصول
کتاب نشانی گنج به قلم خانم فاطمه بهبهانی برای رده سنی نوجوانان در 95 صفحه است. نویسنده در این کتاب مخاطب را به دهه 60 میبرد و ما را با حال هوای آن روز ها و آقا رضا آشنا می کند.
برشی از کتاب نشانی گنج
نزدیک غروب که میشد، شال و کلاه کردم و بهطرف خانهی خانمبزرگ را میافتادم. نیره، خانهی خانمبزرگ میماند. آنجا کنار دخترخالهها راحتتر بود. علی که دمق بود و اصرار میکرد، با خودم می بردمش. کنار خاله و پسرخاله بیشتر خوش میگذشت.
اینبار علی همراهم نبود. از زنعمو و دخترعمو و پسرعمو خداحافظی کردم. به طرف عمو که رفتم و دست دادم و خداحافظی کردم پاپِی نشد که کجا؟ حالا بیشتر بمون و… در خانهی خانمبزرگ مثل همیشه باز بود.
کله صبح که باز میشد، تا زمانیکه شب چراغ جلوی در روشن بود، بر روی غریبه و آشنا و دوست و فامیل باز میماند، کسی درددل کمک یا گلگی ای داشت خانمبزرگ محرم او میشد.
خوب گوش میداد و اینکه هر کاری از دستش برمیآمد دریغ نمیکرد. علی روی پله ها نشسته بود و مشغول درست کردن چاقو با چوب بود. گل از گلش شکفت. کنارش روی پلهها نشست.
صفحه پنج کتاب نشانی گنج.
معرفی بیشتر کتاب
کتاب «نشانی گنج» به ماجرای بمباران خیابان آذر شهر قم و شهادت خانواده قربانیان در این بمباران میپردازد. این کتاب از زاویه دید «رضا قربانیان» پسر نوجوان خانواده قربانیان که بر حسب اتفاق از بمباران جان سالم به در برده و با وجود سن کم باید بار مصیبت از دست دادن خانواده را به دوش بکشد، ماجرا را روایت میکند.
در پشت کتاب نشانی گنج میخوانیم
خورشید وسط آسمان بود راننده ها کلافه و خسته لودر ها را خاموش کردند و از آنها پایین آمدند.
وقت نماز و ناهار شده بود قیافه دایی در هم بود. ناآرام و نگران به نظر می رسید صورتش زیر آفتاب سوخته بود.
طوری خودش را کنارم پهن کرد که مشتی خاک با نشستنش بلند شد. رویم را به طرفش برگرداندم خواستم که دلداریش بدم تا خستگی از تنش بیرون برود دیدم تمام بدنش را روی زمین پهن کرده انگار که زیرش فرش پهن شده باشد.
با خودم فکر کردم که چرا دایی اینقدر برای پیدا کردن چند تکه نشانی گنج عتیقه جات و یا کتانی های من نگران است؟ واقعا به دنبال چه چیزی بود؟
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.