کتاب همه نوکرها (محمدرضا حدادپور جهرمی)

مشاهده همه

کلیات مفاتیح الجنان جلد رنگی کیفی زیپی (پوست پیازی) ۱۴۰۶ صفحه

۴۰۰,۰۰۰

%۲۶

۲۹۷,۷۰۰تومان

لیوان پلیمری نشکن (با طرح اسم اهل بیت)

۴۵,۰۰۰

%۲۳

۳۴,۷۰۰تومان

دفتر ۵۰ برگ خط دار ته چسب (طرح حجاب) شماره یک

۳۰,۰۰۰

%۲۴

۲۲,۷۰۰تومان

دفتر ۵۰ برگ خط دار ته چسب (طرح حجاب) شماره دو

۳۰,۰۰۰

%۲۴

۲۲,۷۰۰تومان

دفتر ۵۰ برگ خط دار ته چسب (طرح حجاب) شماره سه

۳۰,۰۰۰

%۲۴

۲۲,۷۰۰تومان

دفتر ۵۰ برگ خط دار ته چسب (طرح حجاب) شماره چهار

۳۰,۰۰۰

%۲۴

۲۲,۷۰۰تومان

دفتر ۵۰ برگ پسرانه مذهبی شماره یک(ته چسب)

۳۰,۰۰۰

%۲۴

۲۲,۷۰۰تومان

دفتر ۵۰ برگ پسرانه مذهبی شماره سه(ته چسب)

۳۰,۰۰۰

%۲۴

۲۲,۷۰۰تومان

ارتباط با خدا پدرم جلد چرم + ختم انعام- ۳۵۰ صفحه

۱۱۰,۰۰۰

%۳۸

۶۷,۹۰۰تومان

دعا کارتی زیارت عاشورا (پرسی)

۵,۵۰۰

%۱۸

۴,۵۰۰تومان

نمونه بیش از ۱۰۰۰ سفارش ثبت شده در فروشگاه گنج صادق رو در کمتر از ۲ دقیقه ببینید.

کتاب همه نوکرها مستندی داستانیست به قلم محمدرضا حدادپور جهرمی در 164 صفحه.حدادپور جهرمی در این کتاب سعی کرده حتی الامکان این مطالب مستند باشد و با حقایق و وقایع تاریخی نهضت سیدالشهدا علیه السلام تضاد نداشته باشد. اما برای بیان سیر داستانی بعضا از قوه خیال هم بهره گرفته است. یا اینکه در یک مورد, ماجرایی را زودتر از زمان واقعی اش در منابع تاریخی آورده است.

در کتاب همه نوکرها نویسنده سخنانی را که به سالار شهیدان نسبت داده, بر اساس مستندات حدسیات و تخیلات و به زبان خودمانی و محاوره است. این داستان که حاصل مطالعه و عاشورا پژوهی است روایتی با بیان و نگاه امنیتی است که درباره فرار و ریزش نیروها و نهایتا چگونه جمع شدن هفتاد و دو تن یار باوفای اباعبدالله الحسین علیه السلام از زبان یکی از یاران ایشان است که بالاخره راوی داستان دستخوش بی وفایی شده و … که ادامه داستان را می توانید بعد از تهیه این کتاب بخوانید.

معرفی کتاب همه نوکرها از زبان آقای حداد پور جهرمی

آن‌چه نباید در تمام لحظات زندگی فراموش کنیم این است که هر لحظه عاشورا و هر زمان کربلاست هر لحظه شمر استکبار، آهنگ نشستن بر سینه حق و حقیقت دارد و در این طرف، سرداران سپاه اسلام با تمام توان و آبروی خویش به میدان آمده‌اند.

قطعاً این من و شما هستیم که باید انتخاب کنیم باید تکلیفمان روشن شود که کدام طرفی هستیم و قرار است در کدام جبهه عرص اندام کنیم.

اگر مثل ضحاک بن عبدالله مشرقی ها در وقت یاری رهبرمان، پی زندگی و دغدغه‌های خودساخته و خود تراشیده مان باشیم و روزمرگی را انتخاب کنیم، تکلیف رهبران مقاومت روشن است و تا قیامت باید با شرمندگیری و شرمساری زندگی کنیم که قطعاً دیگر زندگی نمی‌کنیم.

چرا که هر کس در وقت یاری رهبرش در خواب باشد و یا خودش را به خواب زده باشد، با لگد دشمنش از خواب خواهد پرید.

ضحاک قصه ی ما

ضحاک قصه ما نماینده‌ی تمام شخصیت‌هایی است که با حق هستند اما تا جایی‌که خودشان مشخص می‌کنند با حق هستند!

اما تا جایی‌که زندگی معمولی و منفعت‌گرایانه آن‌ها لطمه و خدشه نبیند با حق هستند. اما تا جایی‌که تکالیف و وظایفمان سخت نشود و قرار نباشد برایش هزینه خاصی بدهیم.

ضحاک در برخی منابع تاریخی در میانه یا اواخر حرکت امام حسین به کربلا به ایشان پیوست اما در این نوشتار مبنا رو بر این گرفتم که او در ابتدای حرکت امام ایشان را همراهی کرده‌است.

همچنین سعی کردم حتی‌الامکان نوشتار مستند باشد و با حقایق و وقایع تاریخی نهضت سیدالشهدا تضاد نداشته باشد اما برای بیان سیر داستانی بعضاً از قوه خیال هم بهره گرفته‌ام، یا این‌که در یک مورد ماجرایی را زودتر از زمان واقعی‌اش در منابع تاریخی، آورده ام.

حدسیات من!

در این نوشتار سخنانی را که به سالار شهیدان نسبت داده‌ام براساس مستندات حدسیات و تخیلات و به زبان خودمانی و محاوره است.

این داستان که حاصل مطالعه و پژوهش در زمینه عاشورا پژوهی است، روایتی با بیان و نگاه امنیتی است که درباره کیفیت فرار و ریزش نیروها و نهایتاً چگونه جمع شدن ۷۲ تن یار باوفای اباعبدالله‌الحسین از زبان یکی از یاران ایشان است که بالاخره راوی داستان دست‌خوش بی‌وفایی شده و…

امیدوارم خوانندگان محترم، با مطالعه دقیق این اثر، با روحیه راحت‌طلبی و عافیت‌طلبی سیاسی و جهادی مبارزه کرده و مروج اسلام ناب حسینی باشند.

چراکه راه برون رفت از شرایط بحران و دشوار بنا به فرموده رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، مقاومت و ایثار و ایستادگی در برابر انواع تهدیدات و مستکبران جهان و زیاده خواهان عالم است.

برش اول از کتاب همه نوکرها

یکشنبه سیزدهم ذی‌الحجه بود. با این‌ که در چند روز گذشته، اوضاع خیلی عوض شده بود، اما آرایش عملیاتی و رزمی نداشتیم، . یعنی دستوری نرسیده بود که پوشش و آرایش را از شکل حجاج و زائران عوض کنیم و به شکل دیگری درآوریم.

بچه‌های شناسایی مسیر را مثل کف دستشان بلد بودند حدوداً پیش‌ازظهر بود که به منطقه‌ای بسیار سرسبز با درختان بلند و زیبا بنام صفرا رسیدیم که چشمه سار و جویبارهای جذابی هم داشت چندان انتظار نداشتیم در بیابان‌های عربستان چنین صحنه‌های سرسبزی ببینیم.

معمولاً کاروان‌ها که قصد زیارت خانه خدا را داشتند از این منطقه عبور می‌کردند.

قرار شد مسافرتی و چریکی بمانیم نه مکان خاصی را رزرو کنیم و نه هتل و مسافرخانه بگیریم. فرمانده چندان صلاح نمی‌دانست در آن سرزمین هویت ما فاش شود به‌صورت جمع پراکنده‌ی مرتبط در کمربندی آن منطقه مستقر شدیم.

یکی از بچه‌ها می‌گفت: تعجب می‌کنم، چقدر نیروهای امنیتی این شهر کم‌تجربه و نادونن!

صفحه ۱۷ کتاب همه نوکرها

برشی دوم از کتاب

تا روز هفتم و هشتم ذی الحجه احرام خودمان را به عمره تبدیل کرده بودیم و نگرانِ دیگر اعمال مستحبی روزِ آخرِ حضورمان در مکه نبودیم به خاطر ،همین فرمانده از عمد تا روز هشتم و نهم صبر کرد و مکه را ترک نکرد و مانند بقيه حجاج اعمالش را ادامه نداد تا دقیق تر از اوضاع مکه دولت و مخبرهای اطلاعاتی آنجا اطلاع کسب کند.

دولت عربستان فهمیده بود ما حدود ۶۵ روز در مکه اقامت داشته ایم و مشغول بررسی اوضاع بوده ایم همین کار ما را دشوارتر کرده بود و باید هرچه زودتر تصمیم می گرفتیم.
دقیقاً یادم هست؛ ما در حاشیه مکه و در دامنه کوهی بزرگ مستقر شده بودیم و منتظر دستور بعدی بودیم که ولوله ای بین بچه ها افتاد خبرهای قطعی حاکی از این بود که شهرهای مذهبی عراق در حال سقوط است و حتی پنج شش نفر از فرماندهان اطلاعات و عملیات آنجا به طرز فجیع و ناجوانمردانه ای شهید شده اند.

مهم تر از شهادت دلخراش ،آنها پیامی بود که با گرداندن جنازه های آنها در کوچه ها و آویزان کردن بدن بیجان آنها از دروازه شهرهایشان به ما دادند پیام گرداندن جنازه این بود که …

همه نوکرها صفحه ۱۷

برای خرید کتاب همه نوکرها کتاب را به سبد خرید اضافه کنید و بعد از تسویه حساب محصول برای شما ارسال میشود.